جاده های جمکرانی به ناله در آمده اند و آفرینش یکصدا تو را می خوانند که ما را دریاب.
تو را استغاثه می کنند که «این معز الاولیاء... »،
تو را تمنا می کنند که «این الطالب بدم المقتول بکربلاء»،
بگو ظهورت کی در می یابد وجود خسته ما را...!
و سالهاست در پس پرده اشک، کوچه باغ نگاه مهربانت را در تجسّم آه می بینم،
سالهاست نگاهم بی ترانه حرفهایت مانده،
و سالهاست دیوار زمان، انتظار شکستن را می کشد...
ابراهیم بت شکن دوران، فرزند ناجی نوح...!
بیا و کشتی عشقت را به عاشقان بی قرار عرضه دار
و مگذار در اقیانوس پر تلاطم عشق و فراق جان دهیم.
مهربانم چه قرن ها، چه عصرها و چه جمعه ها که زمان به انتظار آمدنت
بر سر راهت به انتظار نشست و تو ای معشوق زیبنده عرش و فرش
حتی به ناز نیم نگاهی بر قامت خمیده منتظران دیرینه ات نینداختی.
مهربانم دیگر سکوت چشمها شکسته، بغض های نشکفته باز شده،
قلبهای بی آهنگ تپیدن گرفته و آغوش زمان به آمدنت گشوده گشته.
عزیزم هر روز بر کوچه های سرد و یخ بسته ظلمت قدم می نهم
آنقدر بوی نفرت از وجود دیوان آدم نما برخاسته،
آنقدر زمین سرد است که تنها قدمهای گرم تو
یارای آب کردن برفهای زمستان بی بهایش را دارد،
مهربانم چشمهایم در این ظلمت نمی بیند،
چراغ فروزان راهم بیا...!
همین جمعه بیا مهربانم...!
هفت شهر عشق را عطار گشت ، ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم
آمدنت را به انتظار می نشینم .
سال هاست که دیدگان منتظرم به طلوع روشن تو خیره مانده است .
با حس غریب حضورت در نبودنت ،انس گرفته ام .
همدم لحظه های تنهایی ام ، اشک فراق توست که پهنای صورتم را برای خیر مقدم تو ، فرش می کند .
صبح های غیبتت ، غروب ندبه های دلتنگی است .
کمیل سجده های ارادتم را به نجوای توسل نامت دخیل می بندم .
شمارگان نفس هایم د انه های تسبیح انتظار را به پای ظهورت بی قرارمی سازد .
بیا که رویای روً یت رویت ، تلاطم شب های بیداری من است .
بیا که آمدنت را انتظار ، کافی نیست .
مولای من!
در میان شیعیان شما دلهایی است که مشتاق شما هستند
میان این دلها شما غریب نیستی آقا...
دلهایی هستند که شمارا طرد نکرده اند...
دلهایی است که از شما روگردان نیستند...
دلهایی هست که صدای "هل من ناصر ینصرنی" شما را درک می کنند.
آقا جان!
همه این دلها در روز جمعه زانوی غم به بغل می گیرند
و "این بقیه الله" را ندبه می کنند...!
یا مولا!
شما غریب نیستی ب عضی ازاین دلها غریب اند...!
مولای من!
تو را از خودت خواستن شیرینی مناجات من است.
گل نرگس!
خسته ام از این هیاهوها، به کدامین جمعه پناه ببرم؟!!
خارق العاده و "وسوسه انگیز"بازی اینترنتی TRAVIAN |
نظرات شما عزیزان:
|